English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8971 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heuristic reason U دلیلی که بوسیله ان کسی چیزی رابرای خودثابت کندیاپیش خودبفهمد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to keep the field U درجای خودثابت ماندن
rainwash U شستشوی چیزی بوسیله باران
to buy something at an auction U چیزی را در [بوسیله] حراجی خریدن
towline U طناب یا ریسمانی که بوسیله ان چیزی را می کشند
photosensitize U بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
wherewithal U چیزی که بوسیله ان عملی قابل اجراست
lug U اویزه دسته یاهرچیزی که بوسیله ان چیزی را حمل یابیاویزند
lugged U اویزه دسته یاهرچیزی که بوسیله ان چیزی را حمل یابیاویزند
fescue U چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
lugging U اویزه دسته یاهرچیزی که بوسیله ان چیزی را حمل یابیاویزند
lugs U اویزه دسته یاهرچیزی که بوسیله ان چیزی را حمل یابیاویزند
cast pearls before swine <idiom> U از بین بردن چیزی ارزشمندی بوسیله کسی که قدرش را نمی داند
dragrope U طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
to r.someone as a U کسی رابرای سمتی پیشنهادکردن
to i. anyone to a benefice U درامد کلیسایی رابرای کسی برقرارکردن
lyophilization U خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
responses U عکس العمل به دلیلی
response U عکس العمل به دلیلی
to heave a ship down U کشتی رابرای پاک کردن بیک سوکشیدن یایک برکردن
dependent U آنچه به دلیلی متغیر است
advowee U کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
finishing schools U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
There is nothing to worry about. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
There's no reason for concern. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
responds U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
responded U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
respond U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
talent scouts U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
scarpbook U عملکردی که متن و تصاویر رابرای استفاده مکرر درمستندات ذخیره میکندمجموعه مرقع
armed peace U حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
talent scout U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
boomerange U دلیلی که به ضرر استدلال کننده تمام میشود
There is no reason to do something U دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
erastianism U سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
multidrop line U پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
photo offset U چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
res ipsa loquitur U این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
to stop somebody or something U کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
enclosing U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
relevance U 1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
encloses U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclose U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
replaces U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
push U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
pushes U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
replacing U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
querying U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queries U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queried U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
replaced U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
query U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
to esteem somebody or something [for something] U قدر دانستن از [اعتبار دادن به] [ارجمند شمردن] کسی یا چیزی [بخاطر چیزی ]
establish U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
to hang over anything U سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
correction U صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
controls U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controlling U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
to pass by any thing U از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
control U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
covets U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
establishes U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishing U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
covet U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
rates U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
think nothing of something <idiom> U فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
appreciating U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciates U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciated U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
to regard somebody [something] as something U کسی [چیزی] را بعنوان چیزی بحساب آوردن
appreciate U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
extensions U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
by U بوسیله
by dint of U بوسیله
by the instrumentality of U بوسیله
per U بوسیله
with U بوسیله
whereby U که بوسیله ان
at the hand of U بوسیله
wherewithal U که بوسیله ان
via U بوسیله
thruogh the a of U بوسیله
perprep U بوسیله
of U بوسیله
see about (something) <idiom> U دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
changing U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changes U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
to wish for something U ارزوی چیزی راکردن چیزی را خواستن
changed U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
change U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
screw up <idiom> U زیروروکردن چیزی ،بهم زدن چیزی
fence [around / between something] U نرده [دور چیزی] [بین چیزی]
fence [around / between something] U حصار [دور چیزی] [بین چیزی]
to give up [to waste] something U ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی]
to portray somebody [something] U نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن]
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
per pais U بوسیله کشور
by the f. U بوسیله لمس
by depty U بوسیله نماینده
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
electrically U بوسیله برق
per pais U بوسیله مملکت
municipally U بوسیله شهرداری
by wire U بوسیله تلگراف
hydromancy U تفال بوسیله اب
electric chair U اعدام بوسیله برق
windswept U بوسیله باد جاروشده
postage U حمل بوسیله پست
windblown U در حرکت بوسیله باد
patent U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patenting U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
aeromancy U تفال بوسیله هوا
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
dragonnades U بوسیله سواره نظام
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
eluviation U انتقال بوسیله بادوباران
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
intuitively U بوسیله درک مستقیم
electromotive U متحرک بوسیله برق
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
seagirt U محصور بوسیله دریا
to pick thanks U بوسیله سخن چینی
churned U بوسیله اسباب گردنده
churn U بوسیله اسباب گردنده
to scent out U بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
galvanography U روی مس بوسیله اندودکهربایی
churns U بوسیله اسباب گردنده
brews U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
infiltration U پالایش بوسیله تراوش
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pouring U تراوش بوسیله ریزش
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pipeage U ترابری بوسیله لوله
lapped joint U اتصال بوسیله پوشش
pour U تراوش بوسیله ریزش
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pipe down U بوسیله شیپور یا نای
pipage U ترابری بوسیله لوله
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
poured U تراوش بوسیله ریزش
brew U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
hydrolyze U بوسیله اب تجزیه شدن
brewed U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
pours U تراوش بوسیله ریزش
in propria persona U بوسیله خود شخص
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
chafes U بوسیله اصطکاک گرم کردن
self administered U اداره شونده بوسیله خویشتن
chafing U بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafe U بوسیله اصطکاک گرم کردن
by no one else U از [بوسیله] هیچ کسی دیگر
latches U بوسیله کلون محکم کردن
soaks U بوسیله مایع اشباع شدن
shield U بوسیله سپر حفظ کردن
shields U بوسیله سپر حفظ کردن
waterborne U حمل شده بوسیله اب اب برد
soak U بوسیله مایع اشباع شدن
wet down U بوسیله اب پاشی خیس کردن
wigwag U ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
wirephoto U بوسیله بی سیم عکس فرستادن
nettle U بوسیله گزنه گزیده شدن
nettles U بوسیله گزنه گزیده شدن
self-service U کمک بوسیله خود شخص
latch U بوسیله کلون محکم کردن
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
self appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
self service U کمک بوسیله خود شخص
self-appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
electrotype U بوسیله برق چاپ کردن
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
lip-reads U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
in law U خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
lip read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
Recent search history Forum search
1incentive
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1She ferreted in her handbag and found nothing.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1دست بردن در چیزی - dast bordan dar chizi
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1Magnetometric methods
1The only thing standing between you and your goal is the bullshit story you keep telling
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com